چکیده
زمینه و اهداف: كاهش تراكم معدني استخوان يكي از مشکلات كودكان فلج مغزي است. پاتوفيزيولوژي زمينه اي پيچيده بوده و عوامل متغيري در آن مطرح شده اند. هدف از اين مطالعه، بررسي تراكم استخواني در كودكان مبتلا به فلج مغزي است.
مواد و روشها: در اين مطالعه توصيفي-تحليلي و مقطعي، 85 كودك مبتلا به فلج مغزي طي مدت 12 ماه در مركز آموزشي-درماني كودكان تبريز بررسي شدند. تراكم استخواني بيماران در سه مهري كمري (L2-L4) و لگن با استفاده از روش (Dual-Energy x-ray Absorptiometry, DXA) اندازه گيري شد. سن، جنس، انواع و زيرگونه هاي فلج مغزي، فيزيوتراپي قبلي، وضعيت سرپاايستادن و راه رفتن، وضعيت تغذيه اي، سابقه دريافت داروهاي ضدتشنج و وضعيت عملكردي بر اساس مقياس (Gross Motor Functional Classification Score, GMFCS) متغيرهاي بررسي شده بودند.
یافته¬ها: هشتاد و پنج كودك، 44 پسر و 41 دختر با سن متوسط 39/2±79/5 (3 تا 11) سال بررسي شدند. استئوپني و استئوپروز بترتيب در 2/48 و 6/30 درصد موارد وجود داشت. توانايي راه رفتن و مدت سرپا ايستادن در طي روز بطور مستقيم با افزايش تراكم معدني استخوان در فقرات مرتبط بودند. همچنين هرچند ارتباط معكوسي بين ميزان تراكم معدني استخوان و GMFC وجود داشت؛ ولي اين ارتباط از نظر آماري معني دار نبود.
نتیجه گیری: كاهش تراكم معدني استخواني، استئوپني و استئوپروز در كودكان مبتلا به فلج مغزي شايع است. پاتوفيزيولوژي مرتبط چندعاملي و پيچيده مي باشد.