چکیده
زمینه و اهداف: سرطان پستان، شایعترین سرطان زنان در ایران و جهان و دومین علت مرگ ناشی از سرطان زنان بعد از سرطان ریه می¬باشد. تشخیص زودهنگام به منظور بهبود پیامدها و میزان بقاء بسیار مهم می¬باشد. هدف این مطالعه، تعیین میزان تاثیر آموزش با استفاده از مدل اعتقاد بهداشتی بر تغییر عقاید و رفتارهای غربالگری در رابطه با سرطان پستان می¬باشد.
مواد و روش ها: مطالعه¬ از نوع نیمه تجربی بود. 219 نفر از مراجعه کنندگان به مراکز بهداشتی-درمانی تبریز به روش تصادفی خوشه¬ای، در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده¬ها، پرسشنامه¬ای خودساخته مشتمل بر 4 بخش مشخصات دموگرافیک، سوالات آگاهی از سرطان پستان و روش¬های غربالگری، سنجش عقاید و رفتارهای بهداشتی مربوط به غربالگری بود. 3 ماه بعد از آموزش زنان گروه مداخله، از هر دو گروه پس آزمون بعمل آمد. از آزمون¬های رگرسيون لجستيك، تی زوج، ویل¬کاکسون، تی مستقل، من ویتنی یو، مک نمار، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون مجذور كاي برای تجزيه و تحليل آنها استفاده شد و داده¬ها توسط SPSS نسخه 17 آنالیز شد.
یافته¬ها: بدنبال آموزش در گروه مداخله، افزایش معنی¬داری در شدت (02/0=P)، تهدید (01/0=P) و منافع درک شده زنان (001/0>P) مشاهده گردید حال آنکه در گروه کنترل، شدت درک شده، کاهش معنی¬دار (01/0= P) و حساسیت درک شده، افزایش معنی¬داری (01/0= P) را نشان داد. در گروه مداخله بدنبال آموزش میزان انجام خودآزمایی پستان 4/15درصد افزایش نشان داد. در کل، رفتارهای غربالگری سرطان پستان در پس آزمون، بین دو گروه معنی¬دار بود (03/0= P).
نتیجه¬گیری: برنامه آموزشی تدوین شده بر اساس نیازسنجی، متناسب با فرهنگ و بر پایه مدل اعتقاد بهداشتی تا حدودی در تغییر عقاید بهداشتی و رفتارهای غربالگری موثر بوده، تمرکز بر افزایش حساسیت ادراکی و کاهش موانع درک شده در برنامه¬های آموزشی آینده همراه با فاصله پیگیری طولانی¬ در انجام ماموگرافی موثر بنظر می¬رسد.