چکیده
زمينه و اهداف: اختلالات اضطراري از شايع ترين اختلالات روانپزشكي مي باشد. اين تحقيق به بررسي اولين كلمات ابراز شده توسط بيماران كه در نهايت توسط روانپزشك به تشخيص بيماري منجر گرديده است، ميپردازد تا پزشكان مراقبتهاي اوليه نسبت به اين كلمات حساس شده و به سمت تشخيص صحيح راهنمائي شوند.
روش بررسي: در يك مطالعه تحليلي مقطعي. 200 بيمار مراجعه كننده به مركز آموزشي درماني اسدآبادي تبريز كه نهايتاً تشخيص يكي از اختلالات اضطرابي بر اساس معيارهاي DSM-IV براي آنها مسجل گرديده بود مورد بررسي قرار گرفتند. در پايان دادههاي بدست آمده توسط نرمافزار آماري SPSS11 و با استفاده از تستهاي آماري مربع كاي و آزمون t و آناليز واريانس يكطرفه مورد تجزيه و تحليل آماري قرار گرفتند.
يافتهها: در اين مطالعه فوبي خاص در 8/3% موارد، اختلال پانيك در 9/19% ، اختلال اضطرابي منتشر در 1/15%، آگروفوبيا در1/2% ، اختلالات وسواسي در 5/20% ، اختلال اضطرابي به دنبال حادثه در 7/2% و فوبي اجتماعي در 1/3% ديده شد. ميانگين زمان شروع علائم تا مراجعه به پزشك 88/30 ماه بود. سابقه فاميلي در 3/58% مثبت بود. بيماريهاي جسمي همراه در 6/16% موارد ديده شد. در بررسي از نظر شكايات شايع در اين بيماران، علائم اضطراب (9/24%) و لرزش دست و پا (9/20%) جزو علائم شايع اظهار شده توسط اين بيماران بودند.
نتيجه گيري: برخي پزشكان واژه «داريخما» را معادل دلتنگي و يا بيقراري ميدانند در اين مطالعه علاوه بر معناي افسردگي اين واژه ارتباط و شيوع بالايي از آن در اختلال پانيک مشاهده شد. همچنين ارتباط معنيداري بين داريخما با ساير اختلالات اضطرابي بجز اختلال پانيک ديده نشد و حتي ارتباط معنيدار معكوسي بين وجود داريخما و اختلال اضطرابي منتشر ديده شد.