چکیده
زمينه و اهداف: ارتباط بين محيط و زمينه خانوادگي با بيماريهاي رواني مدتهاست که مورد توجه محققان و پژوهشگران است. از سوي ديگر نابسامانيهاي ساختار و کارکرد خانواده از جمله تضاد نقشها، در هم ريختگي مرزها، اتحادها، درگيري عاطفي و عدم پاسخگويي عاطفي از عوامل اصلي تقويت انگارههاي افسردگي است. هدف مطالعه حاضر بررسي کارکرد خانواده بيماران افسرده بر اساس نظريه مدل خانوادگي مک مستر و مقايسه آن با کارکرد خانواده افراد سالم مي باشد.
روش بررسي: 50 نفر از بيماران افسرده از دو کلينيک سرپايي روانپزشکي انتخاب شدند. گروه کنترل نيز از بين دانشجويان و کارکنان دانشگاه تبريز انتخاب شدند. تمام آزمودنيها به پرسشنامههاي افسردگي بک (Beck Depression Inventory-II) و آزمون سنجش خانواده (FamilyAssessment Device) پاسخ دادند.
يافته ها: يافتههاي پژوهش نشان دادند که افراد افسرده در اغلب ابعاد مقياس کارکرد خانواده، ضعيف تر از افراد سالم عمل ميکنند. گروه افسرده در ابعاد عملکرد عمومي(001/0>P)، ارتباط (001/0>P)، پاسخ گويي عاطفي (001/0>P) و درگيري عاطفي (001/0>P) کارايي کمتري نسبت به افراد سالم نشان دادند. اما در ابعاد حل مساله (69/0=P)، کنترل رفتاري (43/0=P) و نقش (55/0=P) هيچ تفاوت معناداري بين بيماران افسرده با گروه سالم وجود نداشت.
نتيجه گيري: بيماران افسرده با اختلال در بسياري از مقياسهاي عملکرد خانواده مواجه هستند