چکیده
زمينه و اهداف: روشهاي تصويربرداري در بررسي بيماران مبتلا به راديكولوپاتي گردني معايبي مثل نتايج مثبت كاذب، حساسيت پايين و نظاير اينها دارند و روشهاي معمول الكترودياگنوستيك نواحي ديستال را بررسي مي كنند و شواهد قطعي عصب زدايي يعني fib - psw در الكتروميوگرافي و موج غير طبيعي به ميزان اندكي وجود دارد، به طوري كه كندي يا توقف هدايتي در ناحيه پروگزيمال ميتواند تنها يافته غيرطبيعي باشد. اين مطالعه جهت تجربه عملي روش تحريك ريشهاي و روشن شدن ميزان كارآيي تشخيصي آن در راديكولوپاتي گردني، احتمال ايجاد عارضه و غير قابل تحمل بودن اجراي روش طراحي شد.
روش بررسي: بيماران در دو گروه باليني عمده شامل راديكولوپاتي بدون علامت يا ممكن (تنها شكايت راديكولر) و راديكولوپاتي همراه با علامت (محتمل با شكايت و يك علامت راديكولر يعني حسي، حركتي و درگيري رفلكسي- قطعي توأم با شكايت و دو يا سه علامت راديكولر) مورد بررسي قرار گرفتند. دو سوزن تك قطبي تحريك كننده، يكي كاتد، در مجاورت تحتاني زايده شوكي مهرههاي گردني پنجم، ششم و هفتم و ديگري آند در طرف مقابل قرار داده ميشد. دو الكترود ديسكي دريافت كننده، يكي فعال بر روي نقطه حركتي عضلات دو سر بازويي سه سر و ابداكتور انگشت كوچك و ديگري به عنوان مرجع بر روي تاندون همان عضله در ناحيه ديستال به ترتيب براي بررسي رايكولوپاتي 6-5C، 7C، 1T-8C قرار داده ميشد و پس از دريافت پاسخ حركتي، اختلاف زمان تأخير بين دو طرف مقايسه ميشد. در صورتي كه در سمت علامت دار حداقل يك هزارم ثانيه بيش از طرف سالم بود نتيجه مثبت تلقي ميشد. در ضمن، قبل از آزمون فوق مطالعه معمول الكترودياگنوستيك، انجام ميشد.
يافته ها: از تعداد 33 بيمار مورد آزمون هيچ يك عارضه نوموتوراكس به هم نزدند و همه بيماران مراحل آزمون را تحمل كردند. تعداد 30 بيمار در گروه بندي سه گانه فوق، به صورت بيماري يك طرفه در مطالعه تشخيصي راديكولوپاتي شركت داده شدند. 24 مورد (80%) نتيجه مثبت داشتند و6 بيمار (20%) نتيجه منفي داشتند. صد درصد بيماران در گروه راديكولوپاتي قطعي و محتمل (راديكولوپاتي همراه با علامت، يعني 16 مورد) نتيجه مثبت داشتند و نتيجه منفي در 6 مورد (8/42 %) از بيماران گروه راديكولوپاتي ممكن وجود داشت.
نتيجهگيري: اين مطالعه بيان ميكند كه تحريك ريشهاي روشي ايمن، قابل تحمل و تشخيص دهنده بيماران مبتلا به راديكولوپاتي گردني است. اين روش ميتواند به عنوان مكمل مطالعه الكترودياگنوستيك براي بررسي ضايعات ناحيه پروگزيمال مسير عصبي، به ويژه اختلال هدايتي، مفيد باشد.