چکیده
زمينه و اهداف: درگيري گره های لنفاوي مهمترين عامل پروگنوستيك در سرطان پستان ميباشد و در انتخاب نوع درمان سيستميك مهم است. آگاهي از درگيري يا عدم درگيري گره های لنفاوي مستلزم تشريح گره های لنفاوي زير بغل است. c-erb B-2 يك انكوپروتئين غشايي است كهHER2/neu ناميده ميشود و اساساً در سرطان پستان بروز ميكند ولی الزاما "در همه ی موارد سرطان پستان ديده نميشود.
ميخواهيم ببينيم بين درگيري گره های لنفاوي زير بغل و مثبت شدن c-erb B-2 ارتباطي وجود دارد؟ اگر ارتباطي وجود دارد؛ ميتوان از آن بعنوان يك ماركر بيولوژيك براي پي بردن به وضعيت گره های لنفاوي و تعيين پروگنوز استفاده كرد، قبل از آنكه احتياج به تشريح گره های لنفاوي زير بغل باشد.
روش بررسي: در اين تحقيق روي 90 مورد سرطان پستان بلوكهاي پارافيني تهيه و رنگآميزي ايمونو هيستو شيمي براي انكوپروتئين c-erb B-2 با روش Biotin-Avidin Peroxidase Complex صورت گرفت و نتايج با و استفاده از آزمون مجذور كاي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
يافتهها: از 90 مورد، 85 مورد (4/94%) سرطان داكتال مهاجم، 2 مورد(2/2%) سرطان لوبولر مهاجم، 2مورد(2/2%) سرطان موسينی و1مورد(1/1%) سرطان نوع مدولری بودند. از ميان 90 مورد، در 54 مورد ماستكتومي همراه با تشريح گره لنفاوی زير بغل وجود داشت كه 39 مورد درگيري گره لنفاوي داشتند و 15 مورد نداشتند.
كلاً 40% موارد براي c-erb B-2 مثبت بودند. بين بالا بودن درجة بدخيمي ومثبت شدن c-erb B-2 ارتباط مستقيم وجود داشت (041/0 = P). بين درگيري غدد لنفاوي و يا تعداد گره های لنفاوي درگير و c-erb B-2 ارتباط معنيداري وجود نداشت (98/0= P).
نتيجهگيري: ارتباطي بين درگيري گره های لنفاوي و مثبت شدن c-erb B-2 وجود ندارد و نميتوان از آن به عنوان يك ماركر بيولوژيك براي تعيين درگيري گره های لنفاوي استفاده كرد. لذا در تعيين پروگنوز و تصميمگيري براي شروع يا عدم شروع درمان سيستميك جايگزين تشريح گره های لنفاوي زير بغل نميباشد. مثبت بودن پروتوانکوزن c-erbB-2 صرفا" يك عامل پروگنوستيكي وانتخاب پروتكل درماني خاصي را شامل ميشود.