چکیده
زمينه و اهداف: نتايج مطالعات نشان مي دهد که گرچه هر يک از اعضاي خانواده ها مي توانند در معرض خشونتهاي خانوادگي قرار بگيرند ولي در اين بين، زنان به واسطه ويژگيهاي زيستي، خصوصيات رواني و باورها ي فرهنگي مستمراّ بيش از سايرين قرباني خشونتهاي خانوادگي بوده اند. بر اين اساس، محققين در پژوهش حاضر سعي بر اين داشته اند تا با بررسي كيفي مسأله خشونت در جامعه ايراني، به تشريح عميقتر چگونگي فرايند شكل گيري روزمره خشونت ميان خانواده ها و پيامدهاي آن بر پيكر سلامت فرد و جامعه پرداخته باشند.
مواد و روش¬ها: جامعه مورد بررسي زنان معروض خشونت هستند که به مراکز درماني و قانوني شهر تبريز مراجعه نموده اند. داده هاي پژوهش از تعداد 26 نفر نمونه زن و 7 نفر صاحب نظر، طي مصاحبه هاي عميق جمع آوري شده و سپس داده ها مطابق تجزيه و تحليل روش نظريه زمينه اي استرائوس و کوربين(1998) کدگذاري و دسته بندي شدند.
يافته ها: يافته هاي تحقيق نشان داد خشونت عليه زنان در خانواده با طي سه مرحله اصلي متعامل شامل تغيير در نگرشهاي ذهني، قرار گرفتن در موقعيتهاي تنش زا و کنشي معطوف به رهايي به مصه ظهور و توجه مي رسد.
نتيجه¬گيري: نتايج تحقيق به صورت ضمني نشان مي دهد عکس تمايزات زيستي طبیعی ميان زن و مرد، تشخيص رفتارهاي بهنجار در روابط خانوادگي به ابهام گراييده است.