چکیده
زمينه و اهداف: تا اين اواخر آبسه مغزي يك ضايعه كشنده بوده و بعد از اتوپسي تشخيص داده ميشد. با پيشرفت جراحي اعصاب مرگ و ميرآن كاهش محسوسي پيدا كرده است. هدف اين مطالعه مقايسه اقدامات جراحي مختلف وپاسخ درماني طي پيگيري بعد از عمل ميباشد.
روش بررسي: در يك مطالعه اينده نگر بين سالهاي 1380 -1382 تعداد 27بيمار داراي ابسه مغزي تحت ارزيابي كامل از نظرعلائم باليني و اقدامات تشخيصي قرار گرفته و با دو روش آسپيراسيون ياتخليه جراحي كامل عمل شده ا ند. وسپس از نظر ميزان عود،عوارض جراحي و پاسخ درماني تحت پيگيري قرار گرفته اند.
يافته ها: در اين مطالعه 27 بيمار(19مرد و 8 زن)داراي آبسه مغزي بررسي شده اند كه ارجحيت با مذكربوده و نسبت مرد به زن 2/2 به1 مي باشد. اغلب آبسه هاي مغزي زير 30 سال بوده اند. شايعترين عامل مساعدكننده، عفونت مزمن گوش داخلي و بيماري هاي سيانوتيك قلبي بوده است كه به ترتيب
6/29% و 2/22% موارد را تشكيل داده اند. اكثر آبسه هاي ناشي از عفونت مزمن گوش داخلي در مخچه (005/0p<) و آبسه هاي ناشي از سينوزيت در لوب فرونتال قرار گرفته بودند (005/0p<). بعد از عمل بيماران به مدت 6-8 هفته تحت درمان انتي بيوتيكي قرار گرفته اند واغلب انها از ماه سوم به بعد داراي اسكن نرمال بوده اند.
نتيجه گيري: در تشخيص افتراقي بيماران داراي علائم افزايش فشار داخل جمجمه بايستي آبسه مغزي را مد نظر داشته و با اقدام جراحي به موقع ميتوان پاسخ درما ني مطلوبي را كسب كرد.