چکیده
زمينه و اهداف: بيماري آنوريسمال آئورت دراكثر موارد نتيجه يك پروسه دژنراتيو مزمن ديواره شريان است. ، جراحي الكتيو آنوريسم آئورت اينفرارنال با مورتاليته كمتر از 5% همراه است. اما جراحي آنوريسم هاي پاره شده آئورت يك معضل پزشكي باقي مانده ومورتاليته آن بين 70-30% متغيير است اين مطالعه آينده نگرجهت بررسي علايم و تاثير فاکتورهاي مختلف در پروگنوز بيماران مبتلا به آنوريسم آئورت شکمي در بيمارستان امام خميني تبريز با 31 بيمارکه بين سالهاي1379تا 1384 مراجعه کرده بودندانجام شده است
روش بررسي: در فاصله بين سالهاي 1379تا 1384، 31 بيمار مبتلا به آنوريسم آئورت شکمي در يك مطالعه آينده نگر توصيفي در بيمارستان امام خميني شهرستان تبريز تحت بررسي قرار گرفتند اين بيماران به 3 گروه: الکتيو 10 بيمار، آنوريسم پاره شده با علايم حياتي ناپايدار 9 بيمار، آنوريسم پاره شده با علايم حياتي پايدار 12 بيمار، تقسيم شدند. تمام بيماران از طريق ترانس پريتونئال تحت عمل جراحي قرار گرفتند.
مورتاليتي زودرس (کمتر از 30 روز) موربيديتي هاي بعد از عمل و فاکتورهاي موثر در پروگنوز اين بيماران ثبت و براي توصيف داده ها از نرم افزار spss استفاده شد.
يافته ها : ميانگين سني بيماران 9/8 ±1/67 و نسبت مرد به زن 9/22 بود مورتاليتي کوتاه مدت (کمتر از 30 روز) در بيماران گروه آنوريسم پاره شده و علايم حياتي ناپايدار 77% و در گروه آنوريسم پاره شده با علايم حياتي پايدار 25% و در گروه الکتيو 10% بود. ميانگين مدت بستري بيمارستاني
6/5±1/9 و ميانگين بستري مراقبت هاي ويژه 2±1/4 روز در بيماران زنده مانده بود آمبولي ديستال و نارسائي کليوي شايعترين عارضه بعد از عمل در بيماران بود.
نتيجه گيري: اگر چه اميد به زندگي افراد بي علامت مبتلا به آنوريسم آئورت شکمي بعلت شانس پارگي کاهش مي يابد ولي جراحي الکتيو سوروايوال آنان را بهبود مي بخشد.مرگ و مير ترميم هاي جراحي الکتيو در مطالعه ما 10% در مقايسه با مرگ و مير 77% در بيماران مبتلا به پارگي آنوريسم آئورت شکمي با همو ديناميک ناپايدار و جراحي اورژانس بود. بررسي براي تشخيص زودرس و جراحي بموقع اين بيماران ضروري بنظر مي رسد.