چکیده
زمينه و اهداف: هر روز جمع قابل توجهي از مراجعين به درمانگاههاي طب فيزيكي و توانبخشي، اعصاب، ارتوپدي وروماتولوژي را بيماراني تشكيل مي دهند كه شكايت اصلي آنها اختلالات حسي و حركتي در محدوده توزيع عصب مديان در دست ها مي باشد. با مشاهده اين علائم و انجام معاينات لازم شك به وجود سندرم كارپال تانل ايجاد شده و در صورت تائيد تشخيص، بيمار معالجه مي شود. در بسياري از موارد، حتي با وجود تهاجمي ترين درمانها، علائم بيمار بر طرف نميشود. با بررسي هاي بيشتر از جمله الكترود ياگنوزيس، راديكولوپاتي همزمان در22 تا 70 در صد اين بيماران تائيد مي شود و بر اساس اين آمار تئوري سندرم آسيب دوگانه (Double crush syndrome, DCS ) مطرح شده است كه اولين اقدام جهت تائيد يا رد تئوري فوق تخمين شيوع همزمان سندرم كارپال تانل و راديكولوپاتي به نظر مي رسد.
روش بررسي: مطالعه فعلي از نوع مطالعات توصيفي بوده و جمعيت مورد مطالعه، افرادي بودند كه با شكايات مختلف در گردن و اندامهاي فوقاني به درمانگاه مراجعه كرده و با معاينات فيزيكي و بررسيهاي تشخيصي از جمله الكترووياگنوزيس, راديكولوپاتي در آنها تائيد شده بود. به اين ترتيب در مجموع 183 بيمار وارد مطالعه شدند و بررسي اين بيماران از نظر وجود سندرم كارپال تانل بصورت همزمان صورت گرفت.
يافته ها: بدليل وجود راديكولوپاتي دو طرفه در برخي از بيماران فوق، مجموع اندامهاي فوقاني مورد بررسي در مطالعه فعلي 264 مورد مي باشد كه از بين آنها، در 96 اندام فوقاني (6/36% موارد) وجود سندرم كارپال تانل, همزمان با راديكولوپاتي تائيد شد. درصد شيوع درگيري ريشه هاي مختلف در افراد فوق الذكر به صورت زير مي باشد: ريشه C6 75 % ، ريشه C7 75/93% ، ريشه C8 12/3%
نتيجه گيري: با توجه به شيوع 6/36 درصد براي وقوع همزمان سندرم كارپال تانل در بيماران مبتلا به راديكولوپاتي گردني، اين مقدار , نسبت به آنچه كه در مطالعات اوليه بدست آمده كمتر بوده ولي از آمار مطالعات اخير بيشتر مي باشد. فراواني درگيري ريشه هاي گردني در اين مطالعه با مطالعات قبلي همخواني نداشته ولي با آنچه در مراجع الكترودياگنوزيس آمده است مطابقت دارد.