چکیده
زمينه و اهداف: پمفيگوس ولگاريس يک بيماری اتوايميون نادر وکشنده با درگيری پوست و سطوح مخاطی است که از نظر آسيب شناسی با تاول های داخل اپيدرمی و آکانتوليز و از نظر ايمونولوژی با تشکيل اتوآنتی باديها ( از نوع IgG ) بر عليه کراتينوسيت ها در سرم و رسوب آنها در پوست و مخاطات مشخص می شود. هدف از اين مطالعه تعيين آنتی باديهای IgG گردشی و راسب، قبل از درمان در بيماران دچار پمفيگوس ولگاريس و ارزيابی اثر داروهای مهارکننده ايمنی بر سطوح آنتی باديهای گردشی بعد از درمان می باشد.
روش بررسی: در اين مطالعه، 62 بيمار (شامل 34 زن و 28 مرد) با تشخيص بالينی و آسيب شناسی پمفيگوس ولگاريس به مدت يکسال تحت مطالعه قرار گرفته، آزمايش ايمونوفلورسانس مستقيم قبل از درمان و ايمونوفلورسانس غير مستقيم قبل و 3-2 ماه بعد از درمان انجام شد. اين بيماران مبتلا به فرم های خفيف و متوسط بيماری بودند.
بيماران براساس وضعيت عمومی تحت درمان کلاسيک با پردنيزولون (2-1 ميلی گرم به ازای هر کيلو گرم وزن بيمار) و آزاتيوپرين ( 3-2 ميلی گرم به ازای هر کيلوگرم وزن بيمار در روز) يا درمان پالس با سيکلوفسفاميد (500 ميلی گرم در روز اول) و متيل پردنيزولون (1گرم در روز) به مدت 4 روز بودند.
يافته ها: مطالعه شامل 34 زن و 28 مرد با ميانگين سنی 7/12±55/39 سال بود. رسوب IgG در پوست 20 نفر از بيماران بصورت + يا ++ وجود داشت. آنتی بادی گردشی در سرم 52 بيمار قبل از درمان، با عيار 20 /1 تا160/1 مثبت بود. آنتی بادی گردشی3-2 ماه بعد از شروع درمان در سرم 37 بيمار با عيار20 /1 تا160/1 مثبت بود. در بررسی ميزان همبستگی بين تيتراژ IgG گردشی قبل از آغاز درمان با سطوح آن بعد از آغاز درمان نتايج زير بدست آمد: 415/0 = r , 005/0 = P..
نتيجه گيری: درمان های بکار رفته در بيماران دچارپمفيگوس ولگاريس نتوانسته اند باعث کاهش چشمگيری در سطوح آنتی بادی گردشی شوند.