چکیده
زمينه و اهداف: سنگ شکني وراجلدي(Percutaneous nephrolithotripsy, PCNL) يکي از درمانهاي کمتر تهاجمي سنگهاي ادراري است که در آن مستقيما از طريق جلد وارد کليه و لگنچه شده سنگ شکسته و خارج مي شود.علي رغم اينکه نتايج مربوط به تخليه سنگ در اين روش بسيار عالي و بيش از 90% مي باشد، عوارض نامحسوس آن روي کليه بسيار کم مطالعه شده است. اندازه گيري آنزيم هاي ادراري و پروتئينهاي اختصاصي از جمله تستهاي غير تهاجمي و در دسترس براي ارزيابي ميزان آسيبهاي کليوي مي باشد. هدف اين مطالعه ارزيابي اثرات کوتاه مدت سنگ شکني وراجلدي روي کارکرد کليه با استفاده از اندازه گيري بتادوميکروگلوبولين (MG Beta 2 microglobulin,) ادراري مي باشد اين ماده پروتئيني است که افزايش آن مارکر ي براي آسيب توبولهاي کليوي مي باشد.
روش بررسي: تعداد 20 بيمار تحت سنگ شکني وراجلدي و 18 بيماربعد واريکوسلکتومي بعنوان گروه شاهد در اين مطالعه وارد شدند. نمونه هاي ادراري در روزهاي قبل و 24 ساعت بعد و روز سوم و هفتم و چهاردهم در هر دو گروه براي اندازه گيري بتادوميکروگلوبولين جمع آوري شد. در بيماران تحت سنگ شکني وراجلدي مدت زمان سنگ شکني و اندازه سنگ براساس عکس ساده از پرونده بيماران استخراج شده و روند افزايش و کاهش بتادوميکروگلوبولين و ارتباط آن با اندازه سنگ و طول زمان سنگ شکني وراجلدي بررسي گرديد.
يافته ها: سنگ شکني وراجلدي و واريکوسلکتومي بدون عارضه خاصي انجام شده بود. افزايش چشمگير بتادوميکروگلوبولين ادراري در دوره اول بعد از سنگ شکني وراجلدي تا روز سوم وجود داشت اما بعد از روز هفتم کاهش يافت. ارتباطي بين افزايش بتادوميکروگلوبولين با طول زمان سنگ شکني وراجلدي و سايز سنگ وجود نداشت (به ترتيب : 983/0 = P, 165/0 = P). در تمام آزمايشات بيماران واريکوسلکتومي شده بتادوميکروگلوبولين ادراري در حدود صفر بود.
نتيجه گيري: نتايج اين مطالعه نشان داد که اگرچه آسيب توبولار گذرا بود از سنگ شکني وراجلدي وجود دارد اما اين پروسه به نظر سالم مي رسد و آسيب ايجاد شده درکارکرد کليه در طول مدت بررسي به صورت گذرا بود.