چکیده
زمينه و اهداف: بنابر اهميت حافظه کلامي کوتاه مدت، تاکنون مطالعات بسياري براي شناخت مکانيسم و ماهيت آن صورت گرفته است. مطالعات سبب بوجود آمدن دو ديدگاه زباني و غير زباني نسبت به آن شده است. در طي اين مطالعات پديده اي بنام شباهت واجي مطرح شد که دامنه اختلافات بين دو ديدگاه را افزايش داده است. با در نظر گرفتن تفاوت هاي زباني، انجام مطالعات بر روي حافظه کلامي کوتاه مدت در زبان هاي مختلف مي تواند سودمند باشد. هدف اين مطالعه بررسي اثر شباهت واجي بر ظرفيت و ترتيب حافظه کلامي کوتاه مدت در زبان فارسي است.
روش بررسي: در اين مطالعه توصيفي- تحليلي 16 نفر با ميانگين سني 20 سال (03/2 SD =) شرکت کردند که دوازده نفرشان مونث وچهار نفر مذکر بودند. تمام افراد فارسي زبان ( تک زبانه ) بودند و هيچ کدام از آنها سابقه اختلال شنوايي يا گفتاري نداشتند. کلمات مورد استفاده 450 کلمه فارسي بود که در سه ليست کلمات هم قافيه، کلمات متجانس و کلمات نامشابه دسته بندي شدند. در هر ليست 25 زنجيره 6 تايي از کلمات بصورت شنيداري ارائه مي شد و 3 ثانيه بعد از شنيدن کلمات هر زنجيره، آزمودني ها يادآوري کلمات را با صداي بلند انجام مي دادند..
يافته ها: آناليز واريانس يکطرفه نشان داد که بين سه ليست اختلاف معنادار وجود دارد (001/0 P <). مقايسه چندگانه توسط آزمون post hoc Tukey نشان داد که بين ليست هم قافيه و کلمات نامشابه تفاوت معني دار وجود دارد(001/0 P <). همچنين بين ليست تجانس و کلمات نامشابه تفاوت معنادار بود(006/0 P =) اما بين ليست قافيه و تجانس اختلاف معناداري مشاهده نشد(422/0 P =)
نتيجه گيري: در اين تحقيق مشخص شد که قافيه و تجانس اثر تسهيلي بر ظرفيت حافظه دارند. به نظر مي رسد واکه در اين کلمات، به علت دارا بودن وضوح بالاتر نسبت به ساير واج هاي کلمه به عنوان يک مختصه عمومي بارز عمل کرده و اثر تسهيلي بر حافظه کلامي کوتاه مدت دارد. اما در اين بين تفاوت هاي زباني در نظام واجي و ميزان وضوح واکه ها مي تواند سبب مشاهده رفتار متفاوت شباهت واجي در ساير زبان ها گردد. بنابراين احتمال دارد که حافظه کلامي کوتاه مدت بعلت حساسيت به ميزان وضوح واکه ها يک ماهيت زباني داشته باشد.