چکیده
زمينه و اهداف: ويتيليگو يك اختلال رنگدانه اي بصورت فقدان اكتسابي پيگمانتاسيون است كه وجه مشخصه بافت شناختي آن فقدان ملانوسيت هاي اپيدرمي مي باشد. پاتوژنز بيماري فعلاً ناشناخته است. مطالعات موجود معتقد به دخالت برخي مكانيزمهاي ژنتيكي در اتيولوژي آن هستند و ماهيت آن را چند ژنی مي دانند. مولكولهاي (Human leukocyte Antigen, HLA ) عملكرد مهمي در تنظيم پاسخ ايمني دارند. ارتباط بين آنتي ژنهاي HLAو بسياري از بيماريهاي اتوايميون به خوبي مشخص شده است. هدف اين مطالعه بررسي HLA-Typing کلاسI در بيماران مبتلا به ويتيليگو مراجعه كننده به درمانگاه و بخش پوست بيمارستان سيناي تبريز به منظور تعيين آنتي ژنهاي مستعد كننده و يا پيشگيري كننده HLA در ويتيليگو مي باشد.
روش بررسي: در اين مطالعه تحليلي مورد - شاهدي ( case-control)، نمونه هاي خون وريدي 50 فرد سالم به عنوان شاهد و 50 بيمار مبتلا به ويتيليگو مراجعه كننده به بخش و درمانگاه پوست بيمارستان سيناي تبريز از مورخه دي ماه 1383 لغايت اسفند 1384 به منظور تعيين نوع آنتي ژنهاي لوكوسيتي به روش ميكروسيتوتوكسيسيتي مورد ارزيابي قرار گرفت. گروه شاهد از ميان افراد سالمي كه بعنوان دهنده کليه تحت HLA-typing کلاس I قرار مي گرفتند، انتخاب و آزمايشات در بخش ايمونولوژی بيمارستان امام خمينی انجام گرفت. از 50 بيمار، 48 % مذکر و 52% مونث و در سنين 60-14 سالگی بودند. در گروه شاهد 66% مذکر و 34% مونث بوده و تقريباً در گروه سنی مشابه انتخاب شدند.
يافته ها: HLAهاي 2A ( 90/2 OR= , 009/0 =P )، 2CW (75/10 = OR , 008/0 = P)، 3CW (33/9 = OR , 031/0 = P)، 49B (33/9 OR=, 031/0 =P ) و 7CW ( 75/10 =OR , 008/0 =P ) بعنوان آنتي ژنهاي مستعد کننده و HLA هاي3A ( 316/0 ,OR= 019/0 =P )، 8B( 107/0OR=، 031/0=P)، 4BW ( 008/0 =OR , 001/0< P)، 6BW (206/0 =OR ,001/0 =P ) بعنوان آنتي ژنهاي پيشگيري کننده اين بيماري تعيين شدند.
نتيجه گيري : در مطالعه ما ارتباط مثبت بين بيماري ويتيليگو و HLA هاي 2A، 49B ، 2CW ، 3 CW ، 7 CW و ارتباط منفي بين بيماري ويتيليگو و HLAهاي 3A ، 8B ، 4BW ، 6BW حاصل گرديد. در اين مطالعه ارتباط مثبتي بين بروز بيماري ويتيليگو و HLA هاي 3A ، 30A ، 27B ، 6 BW، 35BW، 60 BW ، 6CW، 13B، 21B و ارتباط منفي بين بروز بيماري ويتيليگو و19 HLA-A که در ساير مطالعات بدست آمده بود، يافت نشد.