چکیده
زمينه: هدف از تحقيق حاضر بررسي تأثير شش هفته تمرين بلندمدت وامانده ساز همراه با مصرف گلوكز بر پاسخ HSP70 مردان غيرورزشكار بود.
روش کار: تعداد 18 نفر مرد سالم(میانگین سن: 5/2±5/21 سال، میانگین وزن: 5/9±1/73 کیلوگرم) که فعاليت بدني منظم نداشتند انتخاب و به طور تصادفي در سه گروه مورد مطالعه قرار گرفتند: گروه گلوكز- تمرین (n = 6)، گروه تمرین- دارونما (n = 6) و گروه کنترل (n = 6). در سه مرحله قبل از شروع دوره تمريني(پیش آزمون)، بلافاصله پس از اتمام اولين جلسه تمريني(پس آزمون اول) و بلافاصله پس از اتمام آخرين جلسه تمريني پس از شش هفته (پس آزمون دوم) نمونه هاي خوني از سياهرگ زند اعلي جهت اندازه گیری متغیرهای تحقیق جمع آوري شد. غلظتHSP70 سرم بوسيله تکنيک ELISA اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر جهت معنی داری و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. سطح معني داري نيز α=0.05 استفاده شد.
يافته ها: مقادیرHSP70 سرم در مرحله پس آزمون دوم در سه گروه به ترتیب1/1±8/3، 2/1±9/3 و 2/1±8/2ng/ml بود. نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیریهای مکرر تفاوت معنی داری در گروه گلوکز- تمرین بین هر سه مرحله را نشان داد (P<0.01). نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی حاکی از تفاوت معني داري بين مرحله پیش آزمون با پس آزمون اول و پس آزمون دوم و همچنین بین پس آزمون اول با پس آزمون دوم بود (P<0.05). نتایج آزمون اندازه گیریهای مکرر تفاوت معنی داری در گروه تمرین- دارونما بین هر سه مرحله را نشان داد (P<0.05). نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی در گروه تمرین- دارونما، حاکی از تفاوت معني داري بين مرحله پیش آزمون با پس آزمون اول و بین پس آزمون اول با پس آزمون دوم بود (P<0.05).
نتيجه گيري: تمرين وامانده ساز بهمراه مصرف گلوكز بر سازگاري در پاسخ عامل ضداسترسي HSP70، اثربخش تر از تمرين وامانده ساز به تنهایی مي باشد.